رعیت ارباب زاده به قلم زهرا خزائی
پارت پنجم
زمان ارسال : ۴۷ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 2 دقیقه
گل نسا خانوم همونجا سر جاش موند و منم از حرکت ایستادم. آروم به سمت ارباب زاده برگشت:
_بله آقا.. امری داری؟؟
ارباب زاده از سرصندلیش بلند شد و به سمت من و گل نسا خانوم اومد:
_این دختر کیه؟؟
گل نسا خانوم اشاره ای به من کرد:
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
Ry
00اهم که اینطور