پارت یکم

زمان ارسال : ۴۶ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه

_ماخدخت،شنیدم که ارباب میخواد واسه پسرش بازم زن بگیره این حقیقت داره؟؟

ماهدخت خواهرم،درحال ورز دادن لباس چرکا تو تشت مسی بود که با حوصله جواب داد:

_والا چه میدونم این پسر ارباب هم همیشه درحال زن گرفتنه و روزی یه زن میگیره،

اصلا م ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.