پارت دوم

زمان ارسال : ۸۱ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 4 دقیقه

لبخند ترسناکی روی لبش شکل گرفت
چشم دزدیدم!
دست های سردم را مشت کردم.
نگاه گذرایش از بالا و پایینم می امد و میرفت
انگار یک عروسک زنده جلویش ایستاده بود


_بِکن لباساتو!


با حرفش نفسم رفت!
چه زود حرفش را زد
چه زود داشتند تنم را به تاراج میبردند
بغض چند ساله ام را دوباره قورت دادم
در روستا بدتر از فروش یک دختر بود؟
فروش تن یک دختر!

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • ریحانه

    00

    خیلی عالیه

    ۱۰ ساعت پیش
  • ریحانه

    00

    خیلی عالیه

    ۱۰ ساعت پیش
  • کیان

    00

    بدنیست

    ۱۹ ساعت پیش
  • زهرا

    00

    عالی

    ۲ روز پیش
  • زهرا

    00

    عالی

    ۲ روز پیش
  • الهه

    00

    خوب

    ۲ روز پیش
  • مبینا

    00

    دده۹در

    ۴ روز پیش
  • دالاتئد

    00

    عالی

    ۴ روز پیش
  • دالاتئد

    00

    دالاتئدددلا

    ۴ روز پیش
  • دنیا

    00

    عالی

    ۵ روز پیش
  • محدثه

    00

    عالی

    ۵ روز پیش
  • ستاره

    00

    عالی

    ۵ روز پیش
  • زری

    00

    عالیییی

    ۵ روز پیش
  • زری

    00

    عالیییی

    ۵ روز پیش
  • یک علاقه مند

    00

    عالی

    ۵ روز پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.