پارت هشتاد

زمان ارسال : ۲۹ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 6 دقیقه

احساس گرما کردم و نفسمو نا محسوس بیرون فرستادم
- خوبم.. یعنی خوبه.
در باز شد و شایان اومد تو، وسایلو تجهیزات کامل بود، یکی، یکی چیدشون روی میز کنار تخت، یه صندلی گذاشتم کنار تخت و لئون به کمک شایان زیر سرشو با چندتا بالشت بالا اورد و تکیه کرد بهش.
دستکش های جراحی رو دستم کردم و دور زخمشو کمی فشار دادم و خون بیشتری ازش بیرون اومد و صورتش جمع شد.
- باید هرچه زودتر جراحی بشه.

456
67,267 تعداد بازدید
591 تعداد نظر
88 تعداد پارت

اطلاعیه ها :

حانیا بصیری : ۱۰ ماه پیش

سلام، این یک پیام خوش آمد گویی برای شماست😎
امیدوارم از رمان جدیدم خوشتون بیاد وَ مثل همیشه با همراهیتون بترکانید🤭😂
بیاید باز هم کنار هم یه داستان باحال دیگه رو رقم بزنیم❤️🥰💃🏻

وَ
ازتون میخوام قسمت نظرات کامنتای با مزه برام بذارید😂💃🏻

حانیا بصیری : ۸ ماه پیش

بچه ها همونطور که من و سبکم رو می‌شناسید هیچ موقع برای رمانام عکس شخصیت انتخاب نمیکنم اما یه ویدئو و کلیپ های کوتاهی‌ که وایب شخصیت هارو میده براتون تو پیجم استوری میذارم. خواستید اونجا فالو کنید 🌱🤍

حانیا بصیری : ۷ ماه پیش

⭕دوستان توجه کنید ⭕
از این به بعد رمان از حالت سکه ای خارج شده و فقط با خرید اشتراک میتونید بخونید ❤️
و اینکه مرسی از همه ی پیامای قشنگتون ببخشید که نمیتونم تک، تک جواب بدم و خوشحالم که تا اینجای رمان انقدر به دلتون نشسته 💮

حانیا بصیری : ۵ ماه پیش

دوست داشتید توی چنل تلگرامم عضو شید آیدیش هست Hania_basiri
اونجا بیشتر باهمیم❤️

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • آمینا

    00

    آره خوابید😅

    ۴ هفته پیش
  • مریم گلی

    00

    چقدر حرفهای لئون رو راجع به ماتیلدا دوست دارم ،ممنونم نویسنده جان

    ۴ هفته پیش
  • Zarnaz

    ۲۰ ساله 00

    بدبخت این همه درد کشیده بعد شایان آمده میگه خوابید🤦 ♀️عالی بود مرسی حانیا جونم 😍😍خیلی قشنگ گفت اگه دشمنم باشی اگه حتی ازمن دور باشی بازم مراقبت ای جونم 😍❤️

    ۴ هفته پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید