پارت دویست و بیست و چهارم

زمان ارسال : ۵۰ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 4 دقیقه

ایرج موهای کوتاهم را نوازش کرد و گذاشت راحت گریه کنم تا سبک شوم. کمی بعد برای پرت کردن حواسم پرسید:
- موهات رو چی‌کار کردی قشنگم؟
با بغض نالیدم:
- دست شمسه.
- شمس؟! یعنی چی؟ اون موهات رو کوتاه کرده؟
- نه، موقعی که کوتاه کردم مجبور بودم ولی بعداً گیس بافته‌ام رو دادم به شمس.
نفس پر از حرصی بیرون داد و سرم را به سینه‌اش چسباند. علی بلند شد و گفت:
- راهی غیر از این ند

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • فاطمه

    20

    وای حالا من تافردا چجوری صبر. کنم

    ۲ ماه پیش
  • ساناز

    00

    💛💚❤️💙🩵💜🤎🧡

    ۲ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.