به سردی یخ به قلم ملیکا کاظمی
پارت هجده
زمان ارسال : ۹۷ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 7 دقیقه
***
«فصل دوم»
بند کفشهایم را بستم.
نگاهی به میدان خاکی روبه رویم انداختم.
نگهبان اسلحهها را به دستمان داد. من و جیسون و جورج...
روی یک خط ایستاده بودیم.
چند روزی میشد در این ساختمان دور افتاده در حال تع ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
andi
00خیلی رمان قشنگیه دوسش دارمممم