به سردی یخ به قلم ملیکا کاظمی
پارت نهم
زمان ارسال : ۱۰۴ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 4 دقیقه
می خواستم همه چیز را بگویم...
بگویم که در خطر است...
بگویم که قصد صاحب چیست...
بگویم که من آنی نیستم که او فکرش را می کند؛ اما همین که خواستم دهان باز کنم و همه چیز را بگویم.
او گفت: ای کاش هر چه زود تر بتونم به دستت بی ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
Ak
00عزیزم عالی عالی بود