پارت نهم

زمان ارسال : ۱۴ روز پیش

می خواستم همه چیز را بگویم...

بگویم که در خطر است...

بگویم که قصد صاحب چیست...

بگویم که من آنی نیستم که او فکرش را می کند؛ اما همین که خواستم دهان باز کنم و همه چیز را بگویم.

او گفت: ای کاش هر چه زود تر بتونم به دستت بی ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید