پارت چهارم

زمان ارسال : ۱۶ روز پیش

کلید را از جیبم بیرون آوردم و در را باز کردم.

سکوت مخوف باغ را صدای سگ می‌شکاند.

عصبی چاغو را از جیبم بیرون آورده و در سرش فرو کردم.

با صدای زوزه ی دردناکی چشم روی هم گذاشت. دستکش های خونی‌ام را درآوردم و گوشه‌ای پرتشان کردم. < ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید