به سردی یخ به قلم ملیکا کاظمی
پارت سوم
زمان ارسال : ۷۰ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 4 دقیقه
با احتیاط صندلی را در میان شلوغی رها میکنم.
کمرم را خم کرده و عصایم را در دست میفشارم. در مترو مینشینم. جسد را در حالی که روی صندلی چرخدار بود در همان شلوغی رها کردم و کنار مردی درشت اندام و بد اخلاق نشستم.
مرد نگاهی به من انداخت ع ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
محدثه
00من ک هنوز چیزی نفهمیدم ولی قشنگه