پارت چهارده

زمان ارسال : ۲۳۳ روز پیش

ارسلان یکم از رفتارم جا خورد اما به روی خودش نیورد، یا شایدم اصلا متوجه نشد تو چه حالی ام و حواسش پرت یه چیز دیگه بود!
دوباره با دستمال کاغذی عرق پیشونیش رو پاک کرد و روی صندلی پشت میز کامپیوتر نشست‌.
- چرا نرفتیم اتاق خودت؟
اتاق فرهود فقط یه تخت یک نفره با کامپیوتر و میز و صندلی ساده وَ
پنجره داشت.
به پنجره کنار تخت خواب که نرده نداشت و رو به خیابون بود نگاه کردم و جوا

448
64,089 تعداد بازدید
546 تعداد نظر
79 تعداد پارت

اطلاعیه ها :

حانیا بصیری : ۹ ماه پیش

سلام، این یک پیام خوش آمد گویی برای شماست😎
امیدوارم از رمان جدیدم خوشتون بیاد وَ مثل همیشه با همراهیتون بترکانید🤭😂
بیاید باز هم کنار هم یه داستان باحال دیگه رو رقم بزنیم❤️🥰💃🏻

وَ
ازتون میخوام قسمت نظرات کامنتای با مزه برام بذارید😂💃🏻

حانیا بصیری : ۷ ماه پیش

بچه ها همونطور که من و سبکم رو می‌شناسید هیچ موقع برای رمانام عکس شخصیت انتخاب نمیکنم اما یه ویدئو و کلیپ های کوتاهی‌ که وایب شخصیت هارو میده براتون تو پیجم استوری میذارم. خواستید اونجا فالو کنید 🌱🤍

حانیا بصیری : ۶ ماه پیش

⭕دوستان توجه کنید ⭕
از این به بعد رمان از حالت سکه ای خارج شده و فقط با خرید اشتراک میتونید بخونید ❤️
و اینکه مرسی از همه ی پیامای قشنگتون ببخشید که نمیتونم تک، تک جواب بدم و خوشحالم که تا اینجای رمان انقدر به دلتون نشسته 💮

حانیا بصیری : ۴ ماه پیش

دوست داشتید توی چنل تلگرامم عضو شید آیدیش هست Hania_basiri
اونجا بیشتر باهمیم❤️

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • پرنیا

    00

    حس میکنم جذاب بشه با این جناب مافیا خوش میگذره 😋😍

    ۸ ماه پیش
  • آمینا

    00

    بیچاره ارسلان عاشق چه خل مشنگی شده،اون از پارت قبل که می گفت پدر بچم اگه اسمش ارسلان باشه بچه حساب نمی بره اینم از امشب پسره رو گذاشت تو اتاق از پنجره رفت سرقرار. حالا چجوری میره خونه😅😅

    ۸ ماه پیش
  • مریم گلی

    00

    احساس میکنم فرشته واون مرده بعد ها از هم خوششون بیاد ممنون نویسنده جان

    ۸ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید