پارت هفتاد و یکم :

خشک شده نگاهش می کردم که زمزمه کرد
_اون روز من برای اولین بار لمست کردم…تورو نجات دادم…در اصل من باعث مرگ اون بودم.

***

به سختی نگاهم را مستقیم به چشمانش دوخته بودم.
آفتاب بر روی چشمانم چمبره زده و من با چین دادن چشمانم سعی داشتم با آفتاب به رقابت بپردازم.
سربازی که کنارش ایستاده بود، جوانی نوزده یا بیست ساله بود، به سختی می‌شد موهای بور سبز شده بر روی پشت لبش ر

مطالعه‌ی این پارت حدودا ۴ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۱۷۵ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • پرنیان

    130

    وایی چرا همش غیرقابل پیشبینی عه خزان خیلی گناه داشته خیلی درد کشیده تا رسیده اینجا خزان خیلی کوچولو بوده برای این همه درد یعنی میکائیل نجاتش داده خزان رو پس چرا انقدر مرگ حابیل رو سرکوفت میزد بهش ؟

    ۳ هفته پیش
  • ریحانه

    ۲۰ ساله 67

    اونی ک خزان رو نجات داد حابیل بود

    ۳ هفته پیش
  • پرنیان

    40

    نه اول این پارت میکائیل میگه اون روز من برای اولین بار لمست کردم پس یعنی میکاییل کشیدتش عقب

    ۲ هفته پیش
  • مبینا

    00

    سلام بچه ها یکی میتونه من کمک کنه من کد عضویت رو وارد کردم ولی پارت ها باز نشد مجدد کد زدم که زد کد وارد شده اشتباهه اگه کسی میدونه باید چی کار کنم لطفا بگه☹😭

    ۲ هفته پیش
  • فرشته

    ۱۷ ساله 26

    ولی به دور از همه چیز حابیل هم واقعا عاشق خزان بود . من واقعا نمیدونم واسه کدومشون زجه بزنم !!

    ۳ هفته پیش
  • lily

    00

    سلاممم مرجان کد عضویت کی داده میشه؟

    ۳ هفته پیش
  • Mari

    40

    ولی از اولش هم خزان و میکاییل باب هم بودنا بخدا یعنی یه شیرینی دیگه داره رابطشون حتی وقتی با هم لج و دعوا داشتن واقعا دمت گرم چقدر انتظار داشتم همین اتفاق بیوفته🥹تو بینظیری مرجان

    ۳ هفته پیش
  • یکتا

    00

    وااااهااااااعااااااااای قلبم😭

    ۳ هفته پیش
  • Reyhan

    51

    مرجان جوری نوشتی که در عرض سه پارت از از حابیل که عاشقش بودیم متنفر شدیم

    ۳ هفته پیش
  • Mobina

    00

    واییی واییی 😭😭😭😭😭

    ۳ هفته پیش
  • Yildiz

    40

    من فکر کردم حابیل اعدام میشه بعد... بعد با چاقو کشته شد نههههه مرجان... من هنوزم حرفی به گفتن ندارم تا پارت دگرو نخونم اصلاث به مرجان نمیشه اعتماد کرد که تو پارت بعدی چی خواهد کرد🤐🥺🖤🤍

    ۳ هفته پیش
  • فریبا

    50

    الان میکاییل خزانو نجات داد و چاقو اشتباهی به حابیل خورد میکاییل برا همین خودشو مقصر میدونه

    ۳ هفته پیش
  • فریبا

    00

    وقتی این پارتو میخوندم تمام بدنم داشت میلرزید واقعا چرا؟؟؟چرا انقد غیر قابل پیش بینی هستی مرجان الهی بمیرم برا خزان چقد درد کشیده

    ۳ هفته پیش
  • فریبا

    10

    وقتی این پارتو میخوندم تمام بدنم داشت میلرزید واقعا چرا؟؟؟چرا انقد غیر قابل پیش بینی هستی مرجان الهی بمیرم برا خزان چقد درد کشیده

    ۳ هفته پیش
  • اسرا

    00

    خیلی سخت بوداون لحظه برای همه🙏

    ۳ هفته پیش
  • نمیدونم

    20

    و الان دلم نه واسه حابیل واسه و خزان و میکائیل دردایی که توی***شونه داره می ترکه.😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭🤍🖤🤍🖤🤍🖤🤍🖤🤍🖤🤍🖤🤍🖤🤍🖤🐦 ⬛🐦 ⬛

    ۳ هفته پیش
  • نمیدونم

    110

    الان من موندم واسه خزان گریه کنم یا واسه میکائیل و اینم بگم که زیاد از حابیل خوشم نمیاد چون که اون بدترین ضربه رو به برادرش زده بود. ضربه ای که قابل بخشش نبود

    ۳ هفته پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.