فاضلاب شیرین به قلم نسترن قره داغی
پارت چهل و یکم
زمان ارسال : ۱۳۱ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 4 دقیقه
رستا سری به نشانه ی تایید تکان داد و همانطور که چاقوهایش را از جیبش بیرون میآورد و یکی را به سمت جاوید میگرفت گفت: محض احتیاط داشته باش.
جاوید متعجب نیم نگاهی به رستا و بعد چاقوی دستش انداخت و گفت: تو چرا این و داری؟
رستا شانهای ب ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما