آخرین گلوله به قلم نیلوفر سامانی
پارت هشتاد و هفتم :
جلال شانهای بالا داد و موبایل را به گوش خود چسباند.با هر دو دستش فرمان ماشین را گرفت تا پارک دوبل بزند.به صفحه نمایش مقابلش نگاه کرد.از پشت تلفن به پریسا گفت:
_گفتم که چیز مهمی نیست دختر!تنها مدرکی که داشتند یه فیلم بود!مهراب یه هشدارهایی به ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
متاسفانه به خاطر کندی سرعت اینترنت، پارت به صورت کامل بارگذاری نشد. لطفا پارت را مجدد بارگذاری کنید
بارگذاری مجدد پارتبا تشکر از صبر و شکیبایی شما
مطالعهی این پارت حدودا ۱۳ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۳۷۵ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
خوشحالم خوشت اومده
نیلوفر سامانی | نویسنده رمان
ترکیب امیر و بردیا خیلی محبوبه😍❤️
۴ ماه پیشZarnaz
۲۰ ساله 00یه سوال نیلوفر جون مهراب کیه؟ یعنی نوید جاسوس بوده بینشون که حالا جلال آنقدر ازش میترسه؟
۵ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
عزیزم در مورد نوید نمیتونم چیزی بگم😅❤️ جلوتر که بری مشخص میشه❤️
۵ ماه پیشخواننده
00یعنی چی من میخواستم جلال بسوزه چرا دستشو شل بستن😂
۱۰ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
بذار بعدا حسابی حالشو میگیرن😁
۱۰ ماه پیشصبا
00چقدر بردیا و امیرسام ترکیب باحالی میشن در کل میشه گفت عالیییییییی نمیشه این دوتا باهم همیشه اینطوری همکاری کنن خیلی خوبن این دوتا😶🥺🥺🥳🥳
۱۲ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
کاملا موافقم باهات❤️کارد و پنیرن اما مکمل همن :) یه روزهایی باهم خوبن یه روزهایی همون کارد و پنیرن😂
۱۲ ماه پیشسیتا
10بردیا و امیرک چه کردن
۱۲ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
به قول شاعر همرو دیوونه کردن😂
۱۲ ماه پیشآمینا
20انشاالله زودتر خوب بشین.فقط زود خوب شو تا جلال جزغاله نشه 😂😂
۱۲ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
مرسی عزیزمم💛 نه دیگه دست جلال رو شل بستن خودش فرار میکنه🤣
۱۲ ماه پیشسارای
30امیدوارم سریع تر بهتر بشی وپرانرژی ادامه بدی💪😂 وبگی برسام کیه این نوید دقیقا کیه..............
۱۲ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
مرسی سارای مهربون❤️ در مورد نوید بهزودی یهچیزهایی مشخص میشه😁
۱۲ ماه پیشسارای
00نیلوفراینجوری نمیشه ادرس بده بیام یکم کمپوت 🍍🍍🍐🍒🍏بیارم برات سر حال بیای برام پارت بزاری😂😂😎
۱۲ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
مرسی عزیزم لطفا آناناس باشه😂❤️سعی می کنم زود خوب بشم پارت بذارم🤒
۱۲ ماه پیشسارای
00خودشو بیارم یا کمپوتشو؟🍍🍍🍍
۱۲ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
هرکدوم که خودت راحتی😁💛
۱۲ ماه پیشهانیه
10عالیییییی🤗💕
۱۲ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
عزیزی💛
۱۲ ماه پیشسلام سلام
10واییی من عاشق این پارت شدم همش قشنگ بود نیلوفر جون خیلی ممنون.راجب نوید هم که به نظر من همون مهرابه و خیلیم مشکوکه ولی باپلیس نیست طرف خلافکاراست.انشاالله زودتر خوب بشی نیلوفر جون
۱۲ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
مرسی عزیز دلم❤️
۱۲ ماه پیشنری
40خسته نباشی نیلوفر جان❤️وایی این پارت خیلی خوب بود من اون یه تیکه که بردیا به امیر سام گفت امیرک نوشابه یا دوغ و امیرسامم گفت داداش دوتا کوک بیارودوست داشتم و اینکه فک کنم یا بابک یا نوید برسامن
۱۲ ماه پیشنری
30و یه نظر دیگه ای که دارم اینه که نوید همون کسیه که جاوید رو کشته و بابک همون برسامه 😁 خسته نباشی نویسنده جونم این پارت هم مثل خودت و کل رمان عالی بود مثل همیشه پر قدرت و پر انرژی ادامه بده🧡🧡🥰🥰😁
۱۲ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
مرسییی عزیز دل❤️❤️❤️ هویت نوید احتمالا طی چند پارت آینده معلوم میشه😁
۱۲ ماه پیشنری
10آخیش خدارو شکر 😁🧡😀🥰 چون یه ذره از سوال های توی ذهنمون کم میشه😁❤️❤️
۱۲ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
😁❤️
۱۲ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
ممنونم عزیزم💛 منم خودم از امیرک خوشم اومد😂 در مورد برسام یکم جلوتر بریم سرنخ مهمی میدم
۱۲ ماه پیشثریا
10سلام عزیزم امیدوارم زودتر حالت خوب بشه🥲 یه چند روز بود برام باز نمی شد😭 ولی بالاخره بازش کردم مثل همیشه عالی 🥰😍 ترکیب این دو خداست 🤩مخصوصا داداش گفتن های امیرسام درمورد نوید***مخفیه 🤔🤔
۱۲ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
مرسییی ثریا جان❤️جایخالیت احساس میشد😢 در مورد نوید هم تا چند پارت دیگه همهچیز معلوم میشه
۱۲ ماه پیش...
10اینا چقدرر قشنگ همو صدا میکنن امیرک، داداش 😃 امیرسامم که بهونه تیر خوردن میاره همش😂
۱۲ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
دقیقا😂😂 خوبه فقط یهتیر خورده😂❤️
۱۲ ماه پیشآوا
10عالییییییییییییی واییی فقط امیرک گفتنای بردیا خیلی باحال بوددددد
۱۲ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
مرسیی دختر پرانرژی❤️😍 این امیرک گفتن از داداش گفتن امیرسام بیشتر طرفدار داشت😂
۱۲ ماه پیشفرزانه
۳۱ ساله 10سلام نیلوفر جان ممنون از رمان هویت امیدوارم پایانش قشنگ باشه بنظرم نوید همون پسری هست که روز قتل بود هویتش مشخص نبود
۱۲ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
سلام فرزانه جان❤️ بله ممکنه.. بهزودی این مسئله مشخص میشه😁
۱۲ ماه پیشنیلدا
10یه پیشنهاد دارم، شما یه تعداد لایک و زمان مشخص کنید اگر ما انجام دادیم یه اسپویل از برسام بدید یا یه سکانسی رو بگید که برسام توی اون حضور داشته ، این ماجرا به نوبه ی خودش معمای بزرگی شده...
۱۲ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
در واقع این پیشنهاد رو دادم ولی اکثریت پارت هدیه خواستن مورد دیگهای که هست اینهکه من در مورد برسام واقعا دستم بستهاست هرچی بگم ممکنه یه راز دیگه لو بره😂😂چون همهچیز بهم وصله❤️
۱۲ ماه پیش
آرام
10اگر امیر و بردیا باهم مچ بشن رمان خیلی خفن میشه 😍😍