پارت چهل

زمان ارسال : ۱۳۶ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 4 دقیقه

بعد از چند دقیقه، صدای پیامک گوشی رستا بلند شد و جاوید آن را برداشت و درحالی که نگاهی به پیام‌هایش می‌انداخت گفت: به سامری گفتی کجا میریم؟

رستا از گوشه‌ی چشم نگاهی به جاوید انداخت و لب زد: به هر حال باید فکر کنه دنبال کارشم.

جاوید حرف ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.