فاضلاب شیرین به قلم نسترن قره داغی
پارت سی و نهم
زمان ارسال : ۱۴۳ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 3 دقیقه
بدون اینکه منتظر جوابی از جانب دختر بماند، از در خارج شد و فورا از پلههای زیر زمین بالا رفت.
جاوید روی موتور نشسته بود و عمیق به گوشیاش نگاه میکرد.
باران قطع شده بود و حالا سوز سرمای پاییز، با برخورد به لباسهای نم دارشان، لرزه به ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما