آخرین گلوله به قلم نیلوفر سامانی
پارت هشتاد و ششم
زمان ارسال : ۳۳۱ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 9 دقیقه
بردیا لبهایش را با زبانتر کرد.حرفهای نوید حقتر از آن بود که بتواند چهارتا کلمهی قلمبه و سلمبه بارش کند.برای خودش هم جای سوال بود که چرا به آن بدبخت گیر سهپیچ داده است؟دستی به روی آشفته خود کشید و با لحن آرامی گفت:
_فعلا بیا حواسمون جمع ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
Zarnaz
۲۰ ساله 00چقدر این جلال رو مخ ای خداااا🤦 ♀️🤦 ♀️عالی بود مرسی نیلوفر جونم ❤️❤️