مردمک سفید به قلم سحر حاجیوند
پارت بیست
زمان ارسال : ۱۴۰ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 6 دقیقه
سبحان تا سلام گفت، تند و تیز وارد خانه شد. نمیدانستم دایی و زنداییِ سمآء کجا رفته بودند که حالا همگی اینگونه پر از هیاهو انتظار آمدنشان را میکشیدند. شاید هم گفته بودند و من متوجه نشده بودم. با این تفاسیر نگاهم روی چهرهی بشاش سمآء ماند. < ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
Aa
00👏🙏⚘🌹⚘