پارت بیست و یکم

زمان ارسال : ۱۳۹ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 7 دقیقه


چشم‌هایم را که باز کردم مثل هرروز صبح نبود. صدای ریز ریز گنجشک‌ها نمی‌آمد. در عوض صدای سهراب بود که نمی‌دانستم از نیامده با چه کسی حرف می‌زند.

-آقا اونجا نذار جون مادرت. بیا بذار اینور کار ما رو هم دوباره نکن.

پشت پنجره که ای ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.