پارت نوزده

زمان ارسال : ۱۴۶ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 4 دقیقه


عکس سمآء و مادرش بی‌قاب شده بود و از این بابت نگرانی رهایم نمی‌کرد. چندباری از او معذرت خواستم و هربار یا گونه‌ام را بوسید و یا لپم را کشید. در همین مدت کوتاه پی‌‌برده بودم که مادرش را چگونه عاشقانه دوست داشته و بی‌تفاوت بودنش تنها برای راحتی ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.