پیرانا به قلم مرجان فریدی
پارت نود و پنجم
زمان ارسال : ۱۰۵ روز پیش
***
سردین اطلاعات را منتقل کرده بود. هک کردن لپتاپ میشل برای سردین، مانند نصب وارزون روی سیستمش بود.
همانقدر آسان، همانقدر بیاهمیت.
جنازه پرفسور را به کمک رستاک از سالن خارج کرده و درون صندوق عقب یکی از ماشینها پنهانش کرده بودند.
نگاه سردم را به خونهای روی زمین دوخته و طی را درون سطل آب میشستم و هربار رنگ آب سطل، بیش از پیش به رنگ خون در می.آمد.
همزمان رو به
اطلاعیه ها :
توجه کنید دوستان
زمان فروش رمان ها از یکم تا سوم ماه و از ۱۵ ام تا هجدهم ماه یعنی در مجموع شش روز در ماه فروخته میشن،اگر در زمان دیگه ای جز روز های گفته شده(واریزی داشه باشید) تا زمان گفته شده، فیشتون برسی نمیشه.
سلام دوستان حتما توجه کنید.
نزدیک به سه هزار نفر عضو فعال رمان های vip هستن و این یعنی پول کسی خورده نشده، این یعنی،اگر واریز میکنید فقط خودتون نیستید و یه نفرم بیست و چهار ساعته نشسته منتظر پیام شخص خودتون باشه، پس این یعنی سه چهار روز حداقل طول میکشه تا کلی فیش به ترتیب ارسال و اعتبار برسی و کد عضویت داده بشه وکلی جواب سوال دیگه! پس اگر(با عده محدودی ام) درک همچین مسئله ساده ای و ندارید،میتونید واریز نکنید یا به جای توهین پولتون وپس بگیرید،مارو به خیر شمارو به سلامت، (با تشکر(یه سری پیام خوندم عصبی شدم،ولی لپ بچه های مهربون و با درک و فهم رومیبوسم)
سلام عزیزان
پارتای #پیرانا به همراه جبرانی
(سه پارت از هفته پیش ) توی اپ قرار گرفتن فردا ام پارتا سر تایم قرار می گیره.
یه نکته ای رو ذکر کنم.
_ساعتی که توی اپ برای قرار گیری پارتا اعلام شده فقط یه تایمر خودکاره که اگر پارتا از قبل سیو شده باشن قرارشون بده!
پس به این معنی نیست که مثل ساعت سریال هرجمعه سر ساعت پارتا آپلود شن
چون ممکنه بنده درست همون تایم توی مترو یا سر کار،در حال نوشتنشون باشم!
و یا ممکنه ویراستارم آنلاین نباشه و ادیت نکرده باشه.
و یا های مختلف.
من سه ساله دارم دو تا دوتا رمان vip می نویسم
و نه تا الان رمانی نیمه تموم مونده نه به کسی بد قولی شده.
متاسفانه هنوز به دستگاه تایپ تبدیل نشدم تا دقیقا سر تایم پارتارو براتون آپلود کنم.
و کل سه هفته اخیر درگیر ادیت با هم در پاریس و محیط کاری جدیدم بودم.
ممنون از همه عزیزانی که طبق معمول درک و لطفشون و نشون دادن.
و پیشنهادم به دوستان محدود ناراضی اینه لطف کنن با نخریدن رمان های vip آینده من و دیگر همکاران بخت برگشته از اعصاب ما و خودشون حمایت کنن🤍
ممنون از توجهتون♥️
سلام دوستان، خواستم یه مطلبی و بهتون اطلاع بدم، خواهش دارم اگر تا به حال زندگی سیگاری و یا انتقام آبی و نخوندید، دست نگه دارید، چرا که این دو جلد قراره کاملا متفاوت با سبک دیگه و حتی اتفاقاتی دیگه نوشته بشن!
به طوری که کلا رمان های دیگه ای محسوب میشن،توی سبک پیرانا و خیمه شب بازی کاملا متفاوت*حتی آشنایی شخصیت ها با هم ممکنه فرق داشته باشه* پس لطفا جلد های قبل و دیگه مطالعه نکنید، چون یه سوپرایز بزرگ تو راهه :)
سلام عزیزان با توجه نظر سنجی ای که توی پیج اینستاگرامم قرار دادم و تعداد آمار و نتایج، از اون جایی که به فصل پایانی پیرانا رسیدیم و نیاز به تمرکز بیشتر و تعداد پارتای بیشتریه، نتیجه این شد که فصل پایانی و یه جا براتون تا احتمالا ماه اینده قرار بدم
تا پارتای پایانی که تعدادشون بیش از پارت گذاری هفتگیتونه رو یه جا بخونید و به قول خودتون خماری نکشید یا حس و حال رمان و پیوسته درک کنید و هر هفته منتظر نمونید.
به نظرم این بهترین تصمیمه ممنون از صبرتون
منتظر فصل پایانی پیرانا باشید :)
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
پریا
120با اجازه برا جمله اخر رستاک من رگ میزنم
۳ ماه پیشM.h
30منم باهات بیام تنها نباشی؟🥹
۱ ماه پیشپریا
20بیا بیا🙂
۱ ماه پیشAra
10جدا نیاز دارم یه وقتی همه کله رنگیا دور هم جمع بشن فریاد و آیوار و ویونا
۲ ماه پیشاسما
30درک عمیق که کشیده خیلی سخته امیدوارم همه این عمل برای جبران شه 😭😭😭😭😭😭
۳ ماه پیشFateme
120کاش میشد رستاک و بغل کنم بهش بگم که درسته هیچ وجه اشتراکی نداریم اما اینو میدونم که با کله رنگی دیگه همه چیز رنگی میشه پس حتی اگه پایان این قصه خوب نباشه ولی برای رستاک رنگی تر از همه چیز میشه
۳ ماه پیشستی
40عررر واییی خدا من الان دربرابر اینا باید چیکار کنمم؟من دارم اینجا عر میزنم اون جمله اخرشش من میمیرم برای اینابرای جمله ی آخرش میمیرم مرجانن تو فوق العاده ای تو کاری میکنی که ما همه احساسات رو درک کنیم
۳ ماه پیشحدیث
30حرفی ندارم برای گفتن در برابر این حجم از درد رستاک و حرف اخرش، لنتی🥲🥲🥲🥲💔💔💔💔
۳ ماه پیشفریماه
20پارت خوب قبلی رو این پارت شست برد من الان اینجوری ام که تا قیامت دل من گریه می خواد
۳ ماه پیشفریماه
50مامانشو میخواسته ولی مامانشو کشتن نتونست کاری کنه
۳ ماه پیشBlack blue
110خیلی سنش کم بوده برا این حجم از درد برای این حجم از شکنجه،فک کن دختری که دوسش داشتی تو بچگی جلو چشت بمیره،مامانتو بکشی،عزیزترین***عشقتو بکشی بعد نتونی کاری کنی نتونی جلوی این اتفاقا رو بگیری...
۳ ماه پیشRahii
120خیلی دردناک بود:) دلم میخواد رستاکو بغل کنم بگم تموم شد همشون تموم شده چیزی نیست پسر:)
۳ ماه پیشParya
31بمیرم برات رستاک چقدر درد کشیدی 😍😍
۳ ماه پیشKara
30وواییی چقدر دردناک بود برای یه بچه ده ساله .ولی من بیصبرانه منتظر یه پارت از آیوار و سردینم خیلی دوست دارم باهم یه مکالمه داشته باشن....
۳ ماه پیشMorana
90بی صبرانه منتظر وقتیم که رستاک انتقام خودش و دوستاش رو بگیره و همون پیرانایی که ازش ساختن رو بهشون نشون بده
۳ ماه پیشبازمانده ی پیرانا
40چه دردناک بود هی
۳ ماه پیش
Maedeh_pcy
۲۳ ساله 10وای خدای منن🤯😭💔