پیرانا به قلم مرجان فریدی
پارت نود و چهارم
زمان ارسال : ۱۵۹ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 7 دقیقه
***
سردین درحالیکه در کرونا را باز می کرد، شیشه را به سمتم گرفت.
سردی شیشه، گویی به تن داغم شوکی تازه داد. کمی آن طرفتر از ما، جنازه پرفسور بود
هر سه روی کاناپه نشسته و به صفحه سیاه تیوی زل زده بودیم.
شیشه بعدی را به سمت رستاک گرفت، درست وسط آنها نشسته بودم. رستاک بیحرف دست دراز کرد و شیشه را گرفت.
طعم نیمه تلخ آب جو را مزهمزه کردم. به تلخی سرنوشتمان که نبو
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
Maedeh_pcy
۲۳ ساله 20اوکی من مردممممم😭😍🌸
۲ ماه پیشنورا
10واوو
۲ ماه پیشAra
50یه جوری نیشم بازه انگار به من گفته اینا رو😭
۴ ماه پیشN
20من غششششش🥹😭
۵ ماه پیشمهدیس
60وایییی میخواد نویسنده بشه مخ کله آبیشو بزنه❤️❤️😍😍🧝 ♀️🦋☂️🔥وووی خدااااتفتتیتیتیتینینینینینی😍😍😍😍😍من مردم ک مرجاان😊🥰
۵ ماه پیشکیانا
۱۹ ساله 70فقط آبی، یاد فریاد افتادم میگفت فقط طلایی 😭😭عالی بوددد
۵ ماه پیشاسما
20پیرانا چقدر یا احساسه 😍😍😍😍😍قلبم کمه کل وجودم فداش 😃😃😃😃😃❤️❤️❤️❤️❤️❤️
۵ ماه پیشHelia
30🫀🫀💙قلبم رو احساس میکنم
۵ ماه پیشAnits
۳۰ ساله 40من چرا دارم میخندم🫠
۵ ماه پیشحدیث
40وای مرجان وای مرجاااااااننن😭😭😭😭تورو خدا دیگ کاری نکن رستاک به ویونا صدمه بزنه😭😭😭😭دخترممممم قلبمممم من همش میترسم😭😭😭😭ولی لنتی قلم قشنگت نمیزازه ما زجر بکشیم مگ نه🥲😭❤؟
۵ ماه پیشپریا
200به همه صبر کردنا میرزید که پارت چه لاسی میزنه این بازیکن
۵ ماه پیشفریماه
150رستاک قشنگ از اوناست که جوری مختوپمیزنه نمی فهمی کی باهاش میری تو رابطع
۵ ماه پیشفریماه
120رستاک چقدر رمانتیک بود رو نمی کرد(وی جیغ کشان ایت)
۵ ماه پیشDeniz
20وای میرم بمیرم
۵ ماه پیش
الهه
20عررررر خیلی خوب بود وای پشمام عالی بود