پیرانا به قلم مرجان فریدی
پارت نود و سوم
زمان ارسال : ۱۶۶ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 7 دقیقه
خودم را درون راهروی طویل و تاریک یافتم.
تکیه زده به دیوار پشتم،سعی بر نفس کشیدن داشتم
به سختی دست آویز گردنم شدم.
حس می کردم سرم سنگین است.
تا کی قرار بود مرگ هامور را باور نکنم؟
تا کی قرار بود هربار که اسمش را می شنوم به امید زنده بودنش جان بگیرم و با شنیدن حقیقت مرگش،جانم برود؟
با بغض مشتم را به دیوار روبه رویم کوبیدم.
به سختی نفس می کشیدم
آن سیاهی حالم را از
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
Valentina
40بچه ها ریلکس مرجان تو چنل گفت که یه مشکل برای ویراستار پیش اومده و به زودی جبرانی رو میزارن هم برای پیرانا و هم برای پیانولا
۵ ماه پیشHadis
184ولی بنظرم باید ویراستارشو عوض کنه قبلنم پیش اومده بود بخاطر مشکلِ ویراستار پارت نداشته باشیم جدا از این رمان پر از غلط املاییه پس کار ایشون چیه این وسط
۵ ماه پیشآنوشا
120وای...حالا این رمانه و واقعیت نداره ولی فکر کنین سیاست هر کشور میتونه انقدر کثیف باشه
۵ ماه پیشباران
130پارت جمعه چرا هنوز نیومده
۵ ماه پیشLavin
210مرجان میشه وقتی نمیخوای پارت بذاری از قبل بگی که ما الکی منتظر نباشیم:)؟
۵ ماه پیشAra
130ولی من هنوزم به زنده شدن هامور امید دارم...
۵ ماه پیشاسما
140التماس التماس 🙏🙏🙏🙏🙏 اینهمه ما داریم سکته میکنیم پایانش خوش باشه 🥺🥺🥺🥺
۵ ماه پیشS
170پارت جدید گذاشته نمیشه؟ این هفته فقطط یه پارت بووووود چرااااااااااااااااا
۵ ماه پیشپرنیا
441پس پارت جدید کو
۵ ماه پیشMona
20واقعا عالی بود این پارت و این طوری بودم که خب بگو و وقتی که که مرد این طوری که یعنی چی؟ چی شد و اینا ولی خب قلمت به شدت خفنه و اون هستی نه تو داستانه رو به خود اون کسی که میخونه هم میده
۶ ماه پیشHelia
40من دیگه نمیتونم چرا آخه اینا آنقدر بد بختن
۶ ماه پیشسما
۲۲ ساله 100وای وای دارم سکته میکنممم. مرجان این همه مارو سکته دادی ترخدا پایانشو خوش کننننن
۶ ماه پیشKara
20اصلا نمیتونم برای پارتهای بعدی صبر کنم...بعد یه سوالی که برای من پیش اومده اینه که چه بلایی سر آراد اومده؟؟
۶ ماه پیشمهناز
90اینجوری که داره پیش میره این بدبختا حالاحلاها روی خوشبختیو نمیبینن
۶ ماه پیشپریا
150ترکیب رستاک و ویونا و سردین صد هیچ از همه جلوئه
۶ ماه پیش
الهه
10وای برگام وای قلبم