زاچ به قلم ستاره لطفی
پارت هجده
زمان ارسال : ۱۶۶ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 6 دقیقه
ساندرا... دستیارِ احمق مادرش!
نگاه غضبانکش را از نوک کفشهای سفید و پاشنه ده سانتی دخترک بالا برد تا به شلوار جذب مشکیاش رسید و سپس پیرهن سفید رنگش...
با جدیت به صورت رنگ باختهی او خیره شد و زیر لب غرید:
- توی این اتاق چه غلط ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
مونا
10داداش میشه بگی ما باید طرفدار کدوم گروه باشیم ؟ اخه هردوتاشون کراشن