زاچ به قلم ستاره لطفی
پارت سیزده
زمان ارسال : ۱۱۷ روز پیش
به چشمهای تیره و ریش جوگندمی و مرتب پیرمرد مقابلش نگاهی انداخت و زمزمه کرد:
- ممنونم آلبرت!
ریجینا در حالی که پیشبند _کرم قهوه ای_ رنگش را از دور کمرش باز میکرد، بر روی نزدیکترین صندلی نشست که صدای هشدارگونهی آلبرت بلند شد:
- ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
اطلاعیه ها :
🥂اطلاعیه پارت شصتم زاچ🥂
سلام به دردونه های من😽 حالتون چطوره؟
این پارت بلند رو تقدیم نگاهتون میکنم. اگر کم و کاستی داره، یا چیزی خوشحال میشم بهم بگید. این روزا بهتون توضیح دادم، یه خرده به استراحت نیاز دارم و برای همین ممکنه یکم بی نظمی صورت گرفته باشه، اما بازم سعی میکنم پارت های بلندتری براتون قرار بدم.
به هرحال، خوشحال میشم با نظراتتون انرژی بهم بدید=) 🌺
پارت امشب تا دقایقی دیگه گذاشته میشه.
~~~
سورا قشنگ حافظشو از دست داده و حتی با دیدن دوستانش، اونا رو نشناخت...🙂
به نظر شما داخل قبیله و قصر برنادت قراره چه اتفاقاتی بیفته... حالا که دیگه روی زمین نیستن و به دنیای موجودات فرازمینی مهاجرت کردن، به نظر شما چه اتفاقاتی در راهه؟(:🧚
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
ستاره لطفی | نویسنده رمان
ممنونم زری جان⚡
۳ ماه پیشفاطمه علیآبادی
00ستاره!🤩🤩🤩 خیلی عالی و هیجان انگیز شده، دمت گرم😍😍😍😘😘😘
۳ ماه پیشستاره لطفی | نویسنده رمان
ممنونم فاطمه جانم نظر لطفته🤩
۳ ماه پیشنیلوفر ابی
10ای وای سورا از هر طرف در خطره
۴ ماه پیشستاره لطفی | نویسنده رمان
سورای بیچاره🥲
۴ ماه پیشR
30نویسنده جان یعنی برنادت ها بدن؟😔😂اگر بدن کراش بزنیم
۴ ماه پیشستاره لطفی | نویسنده رمان
یعنی فقط ملاک بد بودنه؟ اصلا همشون بدن😂😂
۴ ماه پیشR
10پس برای جمعه شب قراره خواستگاری برا اترس جون میخوام😂😁
۴ ماه پیشستاره لطفی | نویسنده رمان
زمونه برعکس شده؟ چی شده؟🍃🤣
۴ ماه پیشR
10اینجور بنظر میاد😂😭
۴ ماه پیشستاره لطفی | نویسنده رمان
😁😁
۴ ماه پیشفاطمه
00فقط دوست دارم سورا با هرماس باشه و هرماس پیروز بشه، چه بد باشه چه خوب فرقی نداره روش کراش زدم🫠😍
۴ ماه پیشستاره لطفی | نویسنده رمان
عزیزم🤩🤩 قبول دارم هرماس خیلی کارکتر جذابیه خوشحالم که خوشت اومده
۴ ماه پیشفاطمه
00ستاره جون عزیزم به حرف دیگران گوش نده و درباره داستان لطفا توضیح نده اینجوری دیگه مزش میپره ،بزار خومون بخوریم داستان قشنگت رو😅🤤😉
۴ ماه پیشستاره لطفی | نویسنده رمان
چشم عزیزم. توضیح نمیدم که🤩🙏 به مرور داستان جذاب تر میشه براتون😘😘
۴ ماه پیشسیتا
00خوب این ها که میخوان سورا رو بکشن هرماس معلوم نیست چه نقشی داره
۴ ماه پیشستاره لطفی | نویسنده رمان
شایدم هرماس یه نقشه بهتر داره واسه این طفلک🥲
۴ ماه پیشآرزو
00عالیه عزیزم خسته نباشی 😘
۴ ماه پیشستاره لطفی | نویسنده رمان
ممنونم زیبا رو😘🌺
۴ ماه پیش*.....*
10اوه اوه شازده جون داره با کفش های پاشنه بلند سورا روی مخ آلبرت***بندری میره 😂این پارت هم مثل بقیه پارت ها عالیی بود🔥
۴ ماه پیشستاره لطفی | نویسنده رمان
شازده داره به هدفش میرسه و قبیله های دیگه دارن بال بال میزنن🤣🤣🤣حالا باید دید چه میشود
۴ ماه پیشF
10از نظر من با توجه به اسم رمان که زاچ هست یعنی زنی که بچه در بطنش پرورش میده هدف هرماس از دزدیدن سورا اینه که بچه ای ازش داشته باشه حالا دلایلش میتونه چیز های مختلفی باشه مثلا اون بچه بچه ای خاصه یا..
۴ ماه پیشستاره لطفی | نویسنده رمان
مشخص میشه عزیزم😁 ممنونم بخاطر نظرت
۴ ماه پیشسیمین
10دوستاشم از قضیه هرماس خبر دارن🧐 عالی و بی نظیر
۴ ماه پیشستاره لطفی | نویسنده رمان
دوستای سورا رو میگی؟ هاکان و شایان و نسترن؟ 😘😘😘
۴ ماه پیشسیمین
00فرزند های فرید
۴ ماه پیشستاره لطفی | نویسنده رمان
جان🤔
۴ ماه پیشستاره لطفی | نویسنده رمان
آها آلبرت رو میگی؟ اینا قبیلهی دیگه هستن و دشمن هرماس
۴ ماه پیشیگانه
10مطمئنی جواب میدی خواهر 😔😂؟ هرماس سورا رو برا میخاد چرا دزدیدتش؟
۴ ماه پیشستاره لطفی | نویسنده رمان
خب چه سوالیه. آقا چرا نمی خونید که به مرور بفهمید اینو اینطوری مزه بیشتری داره که🤣🤣
۴ ماه پیشیگانه
10خندم داره همی میزازیمون تو خماری
۴ ماه پیشستاره لطفی | نویسنده رمان
من که هر روز پارت میذارم دیگه چیکار کنم🥺😂
۴ ماه پیشهانا
10الان فرید رو هم ور میدارم میرم 🤣😀 رمان خوبی هست و قلم خوبی دارید
۴ ماه پیشستاره لطفی | نویسنده رمان
چقد آمار کراش زدن داره بالا میره🤣🤣🤣🤣 فرید رو بردارین ببرید🤣 ممنونم قشنگم
۴ ماه پیششیدا
00یکی دیگه ام از شون پیدا شد چرا قبیله شون ترک کرده و یعنی اینا از هرماس وجودش باخبرن🧐
۴ ماه پیشستاره لطفی | نویسنده رمان
اینا دو قبیله جدان و از قضا دشمن. اسم قبیله هرماس برنادته، اسم قبیله آلبرت فولگور... حالا باید دید که اینا برای چی دشمنن و چرا آلبرت میخواد سنگ جلو پای هرماس بندازه
۴ ماه پیشAa
00حتما برای بچه هست وعاشقش شده🤔🤷 ♀️قلمتون پایدار تشکر🌹
۴ ماه پیشستاره لطفی | نویسنده رمان
بچه🤔 بچه ی چی؟ توضیحات بیشتر😁😈
۴ ماه پیش
زری
10خیلی جالبه واقعا