زاچ به قلم ستاره لطفی
پارت دوم
زمان ارسال : ۱۸۳ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه
سورا با ذوق کف دستهایش را بهم کوبید و دور خود چرخید که دامن قهوهگونش به پرواز در آمد. ثانیهای بعد، صدای پر انرژیاش میان خندهی آنها به گوش رسید:
- وایی نگو...باز ذوق زده میشم میزنم همه چیو خراب میکنم... .
هاکان خندهاش را قطع کر ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
رز
00تا اینجا خوب بود