آخرین گلوله به قلم نیلوفر سامانی
پارت صد و سی و پنجم
زمان ارسال : ۱۸۳ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 10 دقیقه
به تنه تنومد بید مجنون تکیهداد.از میان شاخ و برگ درخت،به آسمان بالا سرش چشم دوخت.لیوان دمنوشِ بابونه را بین دستانش گرفتهبود.منتها در ذهنش آشوب به پا شده بود و بابونه دگر از گرما افتاده بود! دوربینهای امنیتی عمارت را بررسی کرده بود.میدانست ماموره ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
آزاده دریکوندی
00چقدر قشنگ بود که ثامر از بردیا درمورد اوضاع کار و خونه می پرسید😁