پارت صد و سی و سوم

زمان ارسال : ۱۳۷ روز پیش

از شیشهِ جلو ماشین به آنها خیره شد.

باران شرشر می‌بارید و تیغه‌های برف‌پاک‌کن به عقب و جلو حرکت می‌کردند.

همان‌طور که نگاهشان می‌کرد؛خلال دندانی برداشت و میان دندان‌هایش را تمیز کرد.بوی ساندویچ سوسیس و پنیر در فضای داخلی ماشین پیچیده ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید