پارت صد و سی و یکم

زمان ارسال : ۱۴۳ روز پیش

خانواده محمدی برای صرف شام دور میز

جمع شده‌بودند.جو خانه از سنگین‌ هم سنگین‌تر بود! محبوبه و بهار با صحبت در مورد اتفاقات روزمره‌ ،سعی کردند سکوت محیط را بشکنند.منتها رابطه بین بردیا و سرهنگ حسابی شکر‌آب بود.در طول شام،

گره بین ابروهای ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید