آخرین گلوله به قلم نیلوفر سامانی
پارت صد و بیست و دوم
زمان ارسال : ۱۵۹ روز پیش
فندک را زیر سیگار گرفت و پک محکمی زد.
از لابهلای دود، به موجهای کوتاه و بلند دریا نگریست.
موجهایی که به ساحل میآمدند و بعد، به دریا، خانه ابدیشان بر میگشتند.
کمی فکر کرد و دید؛ زندگیاش دست کمی از
آن موجها ندارد ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
اطلاعیه ها :
توضیحاتی در مورد جلد دوم آخرین گلوله:
جلد دوم رمان به نام "بازگشت گلوله"
در بخش آنلاین دنیای رمان پارت گذاری خواهد شد💙
روزهای سه شنبه و جمعه🤍
در ژانر مافیایی،عاشقانه و درام!
البته باید بگم در این جلد هم پارت های رازآلود و مهیج خواهیم داشت❤️
جلد دوم از لحاظ زمانی به موازات آخرین گلوله هست و در زمان گذشته رخ میده.البته باید عرض کنم در اواسط رمان، به زمان حال برمی گردیم و شاهد اتفاقاتی هستیم که پس از جلد اول در حال رخ دادن هست💜
بازگشت گلوله،روایت کننده زندگی برسام و رز هست.علاوه براین قراره شاهد حضور کارکتر های جدیدی هم باشیم💚
درسته جلد دوم ادامه جلد اول هست؛ اما توصیه می کنم
موقع خوندنش، به چشم یک داستان تازه بهش نگاه کنید...چون این جلد هم ماجراهای خاص و مهیج خودش رو داره و سایر کارکتر های جلد اول هم در اواسط رمان به برسام و رز ملحق میشن🧡
امیدوارم در جلد دوم هم همراه من باشید تا بتونیم در کنار همدیگه لحظات قشنگی رو رقم بزنیم💛✨
ارادتمند شما
نیلوفر سامانی
💥مژده مژده💥
برای دوستانِ عزیزی که منتظر پایان رمان بودن مژده دارم😁
آخرین گلوله در پارت ۱۷۶ به اتمام رسید و تا دیر نشده به رمان سر بزنید و پارتها رو پشت سر هم بخونید😍❤️
البته پیشنهاد میکنم کنارتون حتما یه لیوان آب قند داشته باشید....چرا؟؟
چون پارتهای بسیار مهیج و نفسگیری در پیش دارید و تا خودِ پارت ۱۷۶ قراره حسابی سوپرایز بشید😉
امیدوارم از خوندنش لذت ببرید❤️
قراره معادلات ذهنیتون حسابی بهم بریزه...😎
😍سلام سلام😍
پارت ۱ تا ۶ جلد دوم "بازگشت گلوله"
در دنیای رمان قرار گرفت❤️✨️
جلد دوم رو حتماً به کتابخونه اضافه کنید تا اطلاعیه های مربوطه رو دریافت کنید🌹
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
نیلوفر سامانی | نویسنده رمان
این دفعه دلارا به خاطر شرایطش زود کنار میاد🥲
۴ ماه پیشسایه
10قبوله خفش میکنم دلیلی نمیشه بخاطر برسام امیر سام رو بفروشم😂😂
۵ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
وفادار خوبی هستی😂❤️
۵ ماه پیشهانیه
00وای چه هیجانی شد😎
۵ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
واکنشت کاملا متفاوت و جالب بود❤️😁
۵ ماه پیشسایه
00بخدا بدترین الفاظ رکیک هم در مقابل اون کم میارن آخه این چه کاریه؟ اون امیر بدبخت بخاطر ی عذای این سر حسین داشت دیوونه میشد بعد اینو نگاااا واقعا دلم میخواد میتونستم با دستای خودم این بشر رو خفه کنم
۵ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
نمیشه گفت چون امیر سر حسین هواشو داشت بردیا هم بیخیال بشه...حالا میخوای خفش کنی خفش کنی با امیر تو یه بند میوفتید😂😂ولی اونجا برسام نیست.بینشون یکی رو انتخاب کن😂
۵ ماه پیشنری
00نیلوفر جان میشه بگی از کجا میتونیم برسام رو پیدا کنیم من برم همونجا؟😂😂
۵ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
برسام حتی از دسترس منم خارجه😂 پسره بیتربیت نه تنها برای ثامر ناز داره برای منم ناز داره😂 باید بگم رز گوشش رو بپیچونه
۵ ماه پیش*.....*
40نمی دونم چرا ناراحت نشدم و بیشتر خوشم اومد🥴واقعا از شهید شدن ارسلان و حسین به شدت ناراحت شدم و الان که تجدید خاطره کرد دیگه دلم برای امیر نسوخت..به نظرم کار درست رو انجام داد ولی خودش نجاتش میده🙃
۵ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
الهی عزیزم🥺❤️ بردیا با تحویل دادن فلش فقط زندگی امیر نه،بلکه زندگی خودش هم بهم ریخت....💔
۵ ماه پیشآبان
00فلش خالیه
۵ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
یعنی ممکنه؟🧐
۵ ماه پیشستی
۱۶ ساله 00وای بردیااااا ینی زوجمون ب فنا بدی ب فنات میدیم😂امیرسام بهارم چی میشن😢
۵ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
می خوام جمله سابقم رو بگم در آینده مشخص میشه😂❤️
۵ ماه پیشfate
00چیییییییی نهههعععع چرااااااااااااا
۵ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
دیگه اتفاقی که افتاده...💔
۵ ماه پیشfate
00هارتم را بروکن ساختی
۵ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
الهی🥺 نبینم هارتت بروکن بشه🥺❤️
۵ ماه پیشآوا
00نه بابا درست نوشتم منظورم اینکه میفهمم دلارا وقتی بفهمه چقدر ناراحت میشه
۵ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
اخه گفتی من پسر نیستم ولی دلارا رو درک میکنم😂
۵ ماه پیش♧◇♡♤
00وقتشه من بردیا رو بکشم یا زوده ؟آخه چیکار امیرک داشتی😐 ولی نمیدونم چرا یه حسی بهم میگه امیرک فیلمو از توی فلش پاک کرده
۵ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
متاسفانه باید بگم بردیا ازش دو نسخه کپی کرده بود😂🤭
۵ ماه پیشنری
20خسته نباشی نیلو جونم عالیییییی بود🧡🧡خب به نظرم بردیا کار درست رو انجام داد با اینکه راضی به دستگیری امیر نیستم ولی به نظرم امیر حقشه که یه ذره تو زندان آب خنک بخوره.ولی دلم برای بهار و امیر میسوزه😥
۵ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
ممنونم عزیزدلم❤️❤️ منم دلم نمیاد ولی به قول شما یک ذره باید آب خنک بخوره🥺
۵ ماه پیشآمینا
40من احساس میکنم بردیا واسه آزادی امیرک بعدا یه کاری میکنه الان چاره ای جز این نبود. فکر کن داداشو زنداداششو چیکار کنه که اوناهم تو کشتن ید طولایی دارن😅🤣
۵ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
باید بگم برسام قراره مطیعتر از امیرسام باشه😂 چون عمیقا به توجه خانوادهاش نیاز داره💔
۵ ماه پیشفرهود
30ارزو به دل موندم یه بار فقط یه بار بردیا دلش برای خود امیرسام بسوزه نه دلارا🫤😂پلیسا وقتی با یه مجرم سر تخفیف مجازاتش معامله میکنن واقعا پای حرفشون وایمیسن.کار بردیا درست نبود اون رسماً سواستفاده کرد
۵ ماه پیشفرهود
00اگه میخواست امیر رو دستگیر کنه باید همون اول فلشو تحویل میداد.اقای خودخواه برای پیدا کردن برادرش این کارو کرد.اون جایی که گفت دستای کسی که دوسش داریم و میشناسیم باورت میشه فکر کردم امیر سامه؟!😂😶 🌫️
۵ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
به خاطر برسام نبود که.معامله شون سر پیدا کردن قاتل جاوید بود که نتونستن پیدا کنن.سر برسام با ثامر معامله کرد
۵ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
دیگه خیلی رمانتیک فکر کردی😂 البته بردیا و امیر یه سکانس طنز هم تو ساحل داشتن که حذف شد...💔
۵ ماه پیشفرهود
00عه عه میگم چرا امیر رفت بقل بردیا نشست یهو کات خورد..نه توروخدا چراااا آخه...خوب بود که
۵ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
قرار بود فوتبال بازی کنن ولی گفتم الان میگید ببین باهاش فوتبال هم بازی کرده بعد رفته لوش داده😂😂
۵ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
اتفاقا دلم برات کباب شد😂 امیر و بردیا کنار هم ترکیب خوبین اما منطقی نگاه کنیم هیچ دلیلی نداره که بخواد دلش بسوزه...💔
۵ ماه پیشسیتا
20انفجار شروع شد ولی هر چیزی همه که بشه از مرگ اون همه آدم نمیشه گذشت
۵ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
دقیقا💔
۵ ماه پیشarezoo
00دلم برای امیرسام میسوزه بچمون گناه داره نکن باهاش اینکارو بردیا😡😡بازم ممنون نیلوجون
۵ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
این کار رو کرد تموم شد رفت...😂💔
۵ ماه پیشهلنا
۱۶ ساله 00وای خدا نکشتت بردیا😭😭😭😭😭😭 امیر بچمم وایی بهار چه زجری بکشه😭😭 وای بچمم خدا نکشتت بردیا 😭😭😭
۵ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
آروووم باش😂❤️
۵ ماه پیش
Roghayyeh
10بیچاره بردیا مجبور شد چه تصمیم سختی بگیره این دفعه به دست آوردن دل دلارا خیلی سخته