پارت صد و بیست و یکم

زمان ارسال : ۱۶۱ روز پیش

مقابل یک خانه‌یِ قدیمیِ آجرنما ماشین را پارک کرد.همراه با رز، روبه دربِ سفیدِ زنگ‌زده ایستاد.شب بود و سایه سیاهی همه‌جا را در بر گرفته‌بود! چراغ خانه‌ها یکی در میان روشن بود و جزء صدای پیچیدن باد در میان شاخ و برگ درختان،هیچ صدای دیگری به گوش نمی‌رسی ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید