شروانو (شَروانو) به قلم آمنه آبدار
پارت شصت و ششم :
آراس از سر جایش بلند شد و دستهایش را توی جیبش فرو کرد.
- پس تنها کسی که آرامش و میتونه به هم بزنه تویی چون الان که کسی از خواستههای تو پیروی نمیکنه، داری آرامش و از عمارت میگیری.
خزال مات ماند.
با دهانی باز به آراس خیره شد.< ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
مطالعهی این پارت کمتر از ۲ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۲۶۰ روز پیش تقدیم شما شده است.
حنانه
20شانزده سال 😬