پارت هشتاد و دوم

زمان ارسال : ۱۸۹ روز پیش

دختر ناگزیر سوار ماشین شد.بردیا سپر پژو را سمت جدول شوت کرد و پشت فرمان نشست.دلارا به در چسبیده.از شدت سرما یخ زده‌بود اما نمی‌خواست در مقابل بردیا بروز بدهد .روی صندلی چمباتمه زد و دست‌هایش را بین هر دو پایش گذاشت تا گرم شود‌.بردیا با دیدن لب‌های کب ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید