پارت پانزده

زمان ارسال : ۲۴۲ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه


و قبل از اینکه زبانش به مخالفتی باز شود، سریع عقب گرد کردم. حتی منتظر آسانسور هم نشدم. آخرین چیزی که در آن لحظه اعصابم می کشید، کل کل کردن سر آمدن و نیامدنش بود. اگر علیرضا مجددا تماس نمی گرفت و تأکید
نمیکرد به بیمارستان برسانمش، قید بردنش را میزدم.
مور مور شدن تنم از آنچه تصورش بر ذهنم خط میانداخت، دست خودم نبود و آن تهوع لعنتی که دوباره گریبان گیرم شده بود.
اما او آلاء بو

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • ثریا

    00

    عالی

    ۸ ماه پیش
  • ریحانه عابدی (یسنا) | نویسنده رمان

    ممنون عزیزم

    ۸ ماه پیش
  • مریم گلی

    00

    چقدر قشنگ تیام رو با توضیحاتش آچمز کرد،آفرین خوشم اومد ،ممنون نویسنده جان

    ۸ ماه پیش
  • ریحانه عابدی (یسنا) | نویسنده رمان

    ممنون عزیزم☺️

    ۸ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.