پارت سیزده

زمان ارسال : ۲۴۶ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه

میخواست با عصبانیت سمت اتاق آیه برود که بازویش را گرفتم:
- آیین جان بیخیال . حساسش نکن عزیزم. خواهش می کنم.یه لباس از خودت بهم بده.
نفس عمیقی کشید و سری تکان داد. دو فنجان چای ریختم و منتظر آمدنش بودم که با بلوز و شلواری در دست کنارم نشست:
- اینو تا حالا نپوشیدم برام کوچیک بود ،برو لباستو عوض کن بیا.
- حالا عوض میکنم.
با کمی مکث پرسیدم:
- آیین فکر نمیکنی آیه از چیزی رنج م

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • ,, مریم گلی

    00

    خیلی غم انگیز بود واقعا آدم از شنیدنش متأسف میشه ،نویسنده جان این دفعه نسبت به قبل پارت خیلی کوتاه بود ،سپاسگزارم

    ۸ ماه پیش
  • ریحانه عابدی (یسنا) | نویسنده رمان

    سلام عزیزم بله این رمان درام هست اسمش هم هست آلام یعنی دردها... ولی پایان شب سیه سپید است . چند تا پارت بعدی طولانی تر میشه.

    ۸ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.