پارت دوازده

زمان ارسال : ۲۴۹ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه

(آلاء)

در این جمع احساس غریبگی میکردم. من دیگر جمعهای دوستانه ی بیشتر از دونفر را دوست نداشتم چون مرا به یاد سالها قبل، به مسافرتهای دسته جمعی، کوه رفتن های گروهی، کنار دریا قدم زدنهای چند نفره میانداخت، مرا یاد تمام خوشی هایی می انداخت که سالها بود، بر من حرام شده بود. من دیگر نمیتوانستم در این جمع بخندم و از شوختیهایشان لذت ببرم. انگار از خندیدن عذاب وجدان داشتم. کاش اینجا اینق

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • مریم گلی

    00

    خیلی قشنگ بود ،چقدر از آیه با اون بچه بازیهایش بدم میاد ،فقط یسنا جان آیین چه نسبتی با آلا داره ؟

    ۸ ماه پیش
  • ریحانه عابدی (یسنا) | نویسنده رمان

    سلام عزیزم. خوشحالم که خوشت اومده ممنون از نظرت. توی پارت های بعدی مشخص میشه🥰🥰

    ۸ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.