آلام به قلم ریحانه عابدی (یسنا)
پارت یازده
زمان ارسال : ۲۵۱ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 17 دقیقه
به خدا که پریدن رنگ از رخش را دیدم. میدانستم که سوال گیسو منظوردار بود . او میدانست. حاضر بودم قسم بخورم که او همه چیز را در مورد آلاء میدانست و از قصد اسم شوهرش را آورد تا به گمانش، چیزهایی را به من یادآوری کند. و من هر لحظه خودم را برای انتخابِ بنجولی که داشتم بیشتر از قبل لعنت میکردم.
نگاهی به آیین که صورتش به سرخی میزد انداختم. فهمیده بودم چقدر رویش حساس است. آن دستی که لحظه ی ورودما
مریم گلی
00داستان رمان رو دوست دارم ،مشتاقم ادامشو بخونم وچقدر خوبه که طولانی هم هست ، سپاسگزارم نویسنده جان