آلام به قلم ریحانه عابدی (یسنا)
پارت دوم :
(آلاء)
به سمت درب خروج سالن انتظار میرفتم و میدانستم کسی منتظرم نیست. بیانصافی بود اگر میگفتم کسی را در این خاک نداشتم و برای کسی عزیز نیستم.
اتفاقا برای معدود آدمهای زندگیام که در بدترین روزهای عمر مرا تنها رها نکردند، عزیز بودم و ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
مریم
00خوبه