پارت هفتاد و چهارم

زمان ارسال : ۱۳۳۲ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 9 دقیقه

لحظاتی بعد، حسام ماشین را در حاشیه‌ی خیابان پارک کرد و نیهان نگاهی به اطراف انداخت؛ مرکز خرید، توجه‌اش را جلب کرد و پرسید:

- اومدیم خرید؟ 

حسام، تنها لبخندی روی لب داشت و حرفی نزد، دخترک کمی فکر کرد و لب زد:

- آها... واسه چهلم دادفر ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.