پارت هفتم

زمان ارسال : ۲۵۸ روز پیش

تا خواستم برم سمت زنه گفت :


- تکون نخور.

فنجون قهوه رو روی میز گذاشت و خونسرد گفت :

- بشین و به حرفم گوش بده وگرنه به ازای هر دقیقه تأخیر یکی از استخوناشو میشکنم.


عصبانی به زنه که حتی نای ناله کردن نداشت ا ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید