شروانو (شَروانو) به قلم آمنه آبدار
پارت چهل و پنجم
زمان ارسال : ۳۱۸ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 2 دقیقه
در را که باز کرد، بلافاصله صورت دلنیا را مقابل چشمهایش دید.
هینی از سر هیجان و خوشی کشید.
دلنیا با ذوق خندید و چهقدر دل ژاکاو برای این خندهها تنگ شده بود.
میان خنده و گریه بلند گفت: دلنیا!
هنوز هم باورش نمیشد دلنیا آ ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
ایلما
10عالی