شروانو (شَروانو) به قلم آمنه آبدار
پارت چهل و چهارم
زمان ارسال : ۳۱۵ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 2 دقیقه
حس دستهای کوچک دلنیا روی دستش پر از حس خوب بود.
لبخند نزد اما توی دلش پر بود از حسهای گرم و دلنشینی که شبیه نسیمی، قلبش را نوازش میکرد.
- میخوای بری خونه پدرت؟
فکر گلاویژ، ترس، همه چیز به یک باره از ذهنش پر کشید.
فقط ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
ملی
00ذوق ادم میره اینقدر دیر پارت گذاری میشه گاهی وقتا ایادمون میره اصلا داستان چی بوده کجا بودیم