پارت سیزده

زمان ارسال : ۳۲۹ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه

لب گزیدم، بار اولش نبود که این‌چنین زخم زبان می‌زد او دیگر خواهر نُه ساله‌ی کوچکم نبود، همان خواهر که با ذوق هر روز صبح بیدار می‌شد تا باب اسفنجی ببیند و من را کفری می‌کرد که به دندان‌های خرگوشی‌اش بنگرم و لذت دنیا را ببرم.

مامان با اخم تشر زد ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.