او، اویی که دیگر او نبود به قلم رویا یزدانپور
پارت بیست و سوم :
فصل هفتم
یاسر با صدای بلند به فرد پشت گوشی گفت:
ـ الان صدا میاد؟ الو... الو... نه نگران نباش... نادر... وایسا ... اینترنت رو روشن کن... آره الان از واتساپ بهت زنگ میزنم... وایسا.
به محض قطع کردن گوشی، مادر توپید.
ـ حالا لا ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
ایلما
00چرا همچین میکنه مامانش روانیه😅یاشارم مث کبک سرشوکرده زیربرف تا الان😒یاسر م از اول نازگل ودوسداشت