آخرین گلوله به قلم نیلوفر سامانی
پارت هفتاد و یکم
زمان ارسال : ۳۶۵ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 10 دقیقه
درِ چوبی ویلا را سمت خود کشید که سوز سرما مانند سیلی بر صورتش خوابیدهشد.
هر چهقدر محیط داخل عمارت گرم و آتشین بود؛ هوای بیرون سرد و بیمروت بود!
باد چندین تار از موهایش را به رقص دعوت کرد اما دلآرا آنها را پشت گوش پنهان کرد.شال ی ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
Zarnaz
۲۰ ساله 00واییییی😲😯حالا چیکار میخوان بکننن😲عالی مرسی نیلوفر جونم ❤️❤️