آخرین گلوله به قلم نیلوفر سامانی
پارت شصت و هشتم
زمان ارسال : ۲۱۸ روز پیش
خم به طاق ابروهای سرگرد آمد و با روی ترش پرسید:
_شما دو تا اینجا چیکار میکنید؟
به مغزشان مهلت تحلیل و تفسیر نداد و در یک قدمیشان ایستاد.آن دو نفر را دستدر دست یکدیگر دیدهبود و نمیتوانست هیچ مفهومی برایش پیدا کند.در حالی که پلکا ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
اطلاعیه ها :
به مناسبت ۲۰۰۰تایی شدن لایکهامون،
پارت هدیه داریم😍❤️
پس حتما حواستون باشه که هر دو پارت رو بخونید❤️✨️
🎁🎊پارت ۱۵۴ و ۱۵۵ 🎊🎁
سلام سلام✨️ امیدوارم حال دلتون عالی باشه❤️ امشب بعد از مدت ها،پارت هدیه داشتیم😍
باید بگم که پارت امشب،آخرین پارت هدیه رمان بود و تا انتها رمان دیگه هیچ پارت هدیه ای نخواهیم داشت❤️✨️ (انءشاء الله اگه خدا بخوااااد آخرین گلوله تا پایان مردادماه تموم میشه😁❤️)بنابراین لطف کنید و پارت های امشب رو با نظرات قشنگتون حسابی تحویل بگیرید😍😍
حقیقتا انقدر انرژی ها و بازدید افت کرده که دیگه نمیدونم باید چی بگم🥲😔 و حتی علتش هم نمیدونم🥲💔جالبه بدونید آخرین گلوله ۱۴۱۰ دنبال کننده عزیز داره اما با این وجود بازدید این پارت های اخیر بین ۲۰۰ تا ۳۰۰😭 و خب چند ماه پیش بازدید ها ابداً اینجوری نبود و میانگین هر پارت ۱۰۰۰ تا بود😔 با این وجود سعی میکنم روحیه امیرسام گونه داشته باشم و بگم عیب نداره...🤣❤️😁
در نهایت از تک تک عزیزانی که همراه آخرین گلوله بودند و با حضور گرمشون به من انرژی می دادن،بی نهاااایت سپاسگزارم❤️❤️تک تکتون برام خیلی عزیز و ارزشمند هستید😍❤️
پارت های امشب نوش نگاه پرمهرتون✨️امیدوارم حسابی لذت ببرید🌹حتما هم توجه کنید که هر دو پارت رو بخوووونید.تاکیدم به این خاطر هست که عموما وقت هایی که پارت هدیه داریم،یه عده از دوستان پارت اصلی رو نمی خونن😂😁
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
نیلوفر سامانی | نویسنده رمان
سلامم💙شاید باورت نشه ولی وقتهایی که میای تحلیل میکنی خودم میرم یه دور مرور میکنم ببینم چی به چی شده😂😂
۷ ماه پیشفرهود
00شخصا ناراحتم که برسام امیرنیست چون خیلی برادرانه های امیروبردیا رو دوست داشتم🫠اگه دقت کنید تو همه جا که بحث کتک کاریه امیرسام هم یه سیلی رو میخوره😂آخرش خیلی خفن بود.باید بیشتر بردیا رو اذیت کنه😈
۷ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
سلاممم💙 خیالت تخت قراره حسابی کرم بریزه😂فصل امتحانا هم شروع شده از همینجا یه موفق باشی بهت میگم❤️💪🏻
۷ ماه پیشفرهود
00ممنووون..نه اون فشار برای اولش بود الان خوبه .اون موقع تازه وارد دبیرستان شده بودم اونم تیزهوشان خیلی یهو فشار اومد.بعد کم کم عادت کردم دیدم نه خوبه😂
۷ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
خداروشکر🌻💛
۷ ماه پیشصبا
00سلام آره منم همینطوری بودم اوایل اما بعد درست شد چون اولاش خیلی سخت میومد
۷ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
سلام😍به جمع ما خوش اومدی❤️
۷ ماه پیشثریا
00امیرسام: دست راست جدیدم آدمکش حرفه ای بردیا: 😡 اول مهمونی بد شروع شد خدا آخرشو به خیر کنه 🤔 امیدوارم درمورد برسام اطلاعاتی به دست بیاد😃 یلدات مبارک عزیزم❤🍉
۷ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
سلام عزیزم❤️مررسی بایت تبریک یلدا🍉موافقم خدا آخرررش رو به خیر کنه😂❤️
۷ ماه پیشهانیه
00خیلی ام عالی امیرسام و بهار خیلی بهم میان امیرسام چون خیلی تنها بوده و با دلارا بزرگ شده بهش وابسته شده این حسشو با عشقِ بهش اشتباه گرفته که فکر کنم درست شه😬
۷ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
سلاممم🧡 مرسی از نگاهت مهربون✨️ فکر میکنم احساسش نسبت به دلآرا قویتر باشه ولی با این حال باید ببینیم چی پیش میاد😁❤️چون علاقه به مرور زمان شکل میگیره😎
۷ ماه پیش*......*
20وای تا اینجا که بی نظیر بود. بیچاره امیرسام مونده دلارا رو انتخاب کنه یا بهار 😂 عالییی فقط ای کاش اخرش امیرسام نره زندان ☹️
۷ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
سلامم🤩به جمع ما خووش اومدی💛 مرسی از نگاهت✨️در مورد امیرسام هم که خدا دااااند😁
۷ ماه پیشDr.mb
00در ضمن فکر میکنم اهنگ جدید (یاغی) سهراب پاکزاد خیلی توصیف حال امیر سام و بهار باشه موافقید؟😂
۷ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
این آهنگ رو گوش نکرده بودم ولی رفتم گوش کردم😁اگر سکانس مرتبط باهاش داشته باشیم ، روی پارت قرار میدم❤️البته که امیرسام هنوز احساسش نسبت به بهار رو گردن نگرفته و نمیخواد قبول کنه این یاغی داره عوض میشه😂
۷ ماه پیشDr.mb
21سلام وقت بخیر یلداتون مبارک بسیار عالیییی بود ممنون من به شخصه خیلی دوست دارم بردیا و امیر سام نسبتی با هم داشته باشن به نظر خیلی میتونه جذاب کنه روند داستان رو اما به هر حال ممنون ازتون عالی بود
۷ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
سلاممم🤩مررسی شب یلدا شماهم مبارک باشه🍉❤️وقتی هم طرفدار زوج امیرسام و بهار هستید و هم طرفدار بردیا و امیرسام😂😂
۷ ماه پیشAa
00👏👏🙏⚘
۷ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
💛🌼💛🌼
۷ ماه پیشنری
00مثل همیشه عالیییی بود خسته نباشی نیلوفر جون به نظرم که امیر سام با این رفتاراش عاشق بهار شده و اینکه پارت خیلی کم بود نمیتونم نظر دیگه ای بدم😭😭😭 مثل همیشه پر قدرت ادامه بده❤️❤️
۷ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
سلام عزیزم🧡 مرسییی که همراه آخرین گلوله هستی و با نظرت به من انرژی میدی❤️🤩 در مورد امیرسام فک میکنم خودش هنوز نمیدونه کیو میخواد😂🤦🏻♂️
۷ ماه پیشسیتا
00چییییی شد اول مهمونی اینطوری شروع شد آخرش رو خدا بخیر کنههه
۷ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
سلام عزیز💕 آنچه نکوست از بهارش پیداست😂 (🔫🩸)این ایموجی خودش حاوی اسپویل هست😂
۷ ماه پیشیلدا
00کاش کامل بود اینجوری خیلی عذاب آور چند روز وایسی تا پارت جدید بیاد. لطفا اگه وقتت آزاد شد دلت رحم بیاد و پارت بزار بدونیم چی شد ، مثل همیشه عالی بود
۷ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
سلام عزیزم💙 بله کاملا درک می کنم .این چند روز یکم درگیری داشتم 🥲از یکشنبه پر قدرت در کنارتون هستم❤️
۷ ماه پیش
فرهود
00این نظر ممکن است داستان رمان را لو داده باشد
کسی که خبر داشته مدارک دست بردیا است یا نفوذی بوده یا کسی که گوش وایساده.حالا که برگشته از پیش همون جاسوس برمیگرده و همونجوری که بخواست جاسوسه باید عمل کنه.جلال قاتل نیست.ممکنه قتل و قاتل رو دیده باشه