پارت شصت و هشتم

زمان ارسال : ۲۱۸ روز پیش

خم به طاق ابروهای سرگرد آمد و با روی ترش پرسید:

_شما دو تا اینجا چیکار می‌کنید؟

به مغزشان مهلت تحلیل و تفسیر نداد و در یک قدمی‌شان ایستاد.آن دو نفر را دست‌در دست یکدیگر دیده‌بود و نمی‌توانست هیچ مفهومی برایش پیدا کند.در حالی که پلک‌ا ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید