پارت نهم :

از ماشین که پیاده شدم، سنگ‌فرش‌های باغ تا ورودی اصلی را با پاشنه بلند‌هایم به سختی طی نمودم. بانو دم در ایستاده بود، سراسیمگی از چهره‌ی رنگ پریده‌اش هویدا بود.

یک تای ابرویم بالا پرید:

_چیشده؟

خواست دهن باز کند، امّا صدایی که از ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.