پارت صد و هفده

زمان ارسال : ۲۲۹ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه

صبح با صدای زنگ گوشی‌‌ام از خواب برخاستم. پدرم تماس گرفته بود. فوراً جواب دادم.

ـ الو...

ـ سلام هدیه جان. خوبی دخترم؟

ـ بله بابا. ممنون. تو خوبی؟

ـ خواب بودی؟ صدات خوابالوده.

ـ آره بابا تازه بیدار شدم.

ـ ساع ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید