پاناسیا به قلم عاطفه امیرانی
پارت یکم :
فصل اول
یک. شبیه بارون
.
.
با لبخند زیبایی که مهمان لبانش بود، بالاخره از خطوط کتابِ سبز رنگش، دل کند و آن را بست.
به پشتی صندلی اش تکیه داد و نفسش را آزاد کرد.
هنوز نتوانسته بود کاملا از فضای آن کتاب و حتی ا ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
عالی بود
00ممنون