تاربام، گذرگاه سکون به قلم مریم دولتیاری
پارت چهل
زمان ارسال : ۳۵۵ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 8 دقیقه
حتی اگر میمردم هم پول از پدرم نمیخواستم. امکان نداشت. گدایی میکردم، ولی پول از او نمیخواستم. کامران میتوانست پیشنهادهای احمقانهاش را برای خودش نگه دارد. این نمیتوانست آخر کار باشد. من پول کم داشتم؛ ولی هنوز آنقدر بدبخت نشده بودم که یک هفته نشده به پای پدرم بیفتم. رمان تمام شده است و به درخواست نویسنده به علت چاپ، امکان مطالعه آن وجود ندارد
سارا
00عالی بود